هرچقدر هم تمامي اصول تربيتي را براي آموزش فرزندتان به کار بگيريد باز هم گاهي اوقات از فرزندتان رفتاري سر مي‌زند که ممکن است در يک جمع خانوادگي باعث شرمنده شدنتان شود. بدتر از همه وقتي است که پاي دخالت شخص ديگري وسط مي‌آيد و با سرزنش و يا تاييد بي جاي رفتار فرزندتان وارد حريم شخصي شما و او مي‌شود.

به نظر شما انتظار داشتن يک کودک بدون رفتار اشتباه درست است يا غلط؟
بعد از تولد فرزند ما با او در يک مسير مشترک قرار مي‌گيريم؛ مسيري که در يک دوره هجده يا نوزده ساله او را در راهي درست هدايت کرده و به عنوان يک فرد بزرگسال و توانمند براي وارد شدن در محيط بزرگ‌تر يعني جامعه آماده‌اش مي‌کنيم.



خيلي اوقات والدين به خاطر رفتاري که فرزندشان در جمع از او سر مي‌زند شرمنده هستند و ترس اين را دارند که ديگران در مورد آنها و فرزندشان چه قضاوتي مي‌کنند. زيرا والدين از اين واهمه دارند که ديگران فکر کنند آنها در مورد تربيت فرزندان کوتاهي کرده‌اند و وظايشان را به درستي انجام نداده‌اند. در حاليکه براي مثال قرار نيست يک کودک 4 يا 5 ساله در آن سن کم به حد کمال و رشد خود برسد بلکه فرزند شما بناست در طي ساليان سال به رشد و کمال خود برسد. بنابراين طبيعي است در طي اين دوران اشتباهات زيادي از او سر بزند.



اما والدين در روند آموزش فرزند به جايي مي‌رسند که بيش از هر چيزي بيشتر نگران قضاوت افراد جامعه در مورد خودشان هستند؛ اينکه آنها فرزندشان را خوب آموزش نداده‌اند و اهميت اين موضوع برايشان مهم‌تر از مشکلات احتمالي است که ممکن است براي فرزندشان به وجود بيايد.



در واقع از همينجاست دخالت ديگران در تربيت فرزند شروع مي‌شود و والدين با داشتن چنين ديدگاهي به ديگران اجازه مي‌دهند که وارد حريم آموزشي آنها با فرزندشان شوند. متاسفانه در جامعه ما چيزي به عنوان حريم فردي شناخته شده نيست و اين موضوع حتما بايد فرهنگ سازي شود. خصوصا در مورد آموزش فرزندان والدين بايد حريم فردي را در نظر بگيرند زيرا غفلت از اين موضوع باعث اثرات جبران ناپذيري به فرزندانشان مي‌شود.
 
دخالت ديگران در تربيت فرزند آيا تاثيري روي فرزندان هم مي‌گذارد؟
فرض کنيد از فرزندتان رفتاري سر زده که اشتباه است. در اين شرايط به جاي اينکه مادر و پدر مستقيم فرزندشان را سرزنش کنند دايي خانواده، فرزندشان را سرزنش و گاه حتي تنبيه مي‌کند. هرچند توبيخ و تنبيه در آموزش فرزندان اساسا غلط است، اما وارد شدن دايي در حريم رابطه والدين و فرزند باعث مي‌شود که فرزند مفهوم حريم شکني را ياد بگيرد.



اما وقتي پدر و مادر اجازه دخالت ديگران در تربيت فرزند و مهم‌تر از همه دخالت در حريم شخصي خود و فرزندشان را نمي‌دهند با اينکار احساس امنيت نيز در فرزندشان به وجود مي‌آورند. زيرا والدين براي فرزندشان مرجع قدرت به حساب مي‌آيند و اگر قرار باشد هرکسي در اين بين در امر آموزش فرزندان دخالت کند و مرجع قدرت کودک شود شرايطي پيش مي‌آيد که کودک مجبور است در مقابل همه اين افراد بله و چشم بگويد و هرگز نمي‌تواند شخصيت مستقل خود را شکل دهد.



کودکي که در اين شرايط آموزش مي‌بيند به تدريج شان انساني خود را فراموش مي‌کند. اين فرزند در آينده وقتي وارد جامعه مي‌شود و براي مثال با بدرفتاري رئيس خود رو به رو مي‌شود نحوه برخورد درست را نمي‌داند زيرا در زمان کودکي اين موقعيت را هرگز برايش فراهم نساختيم. در آن زمان هرکسي به خودش اجازه مي‌داد که راجع به فرزندمان هر نظري دلش خواست بدهد.



به عقيده من حالت ايده‌آل آن اين است که اگر پدر و مادر مرتکب خطايي در امر آموزش فرزند شدند و بنا باشد کسي در اين مورد دخالت کند فقط دولت به نمايندگي جامعه اين مسئوليت را بر عهده گيرد زيرا اگر کودک مورد بدرفتاري قرار بگيرد در آينده باعث آسيب به جامعه خواهد شد. بنابراين اثرات منفي دخالت ديگران در تربيت فرزند تنها مربوط به خود او نيست و پيامدهاي بزرگ‌تري دارد.


 


تربيت فرزند,دخالت ديگران در تربيت فرزندان,اصول تربيتي فرزندان


تاثيرات دخالت ديگران در تربيت فرزند

 
حساسيت خانواده‌ها براي رفتار بي نقص بچه‌ها چه پيامدي دارد؟
فرهنگ غلطي که در جامعه ما وجود دارد باور به «اشتباه نکن» است. والدين با بايد و نبايد و کنترل فرزند او را در يک محيطه ايزوله تحت آموزش قرار مي‌دهند. در اين شرايط وقتي فرزندشان به سن 18 سالگي رسيد و وارد جامعه شد مهارت‌هايي مانند تصميم گيري و مهارت انتخاب را ندارد زيرا هميشه با بايد و نبايدهايي که خانواده‌اش برايش مشخص کرده است زندگي کرده و در نتيجه باز هم به دنبال کسي است که او را تحت کنترل داشته باشد. حالت برعکس آن هم ممکن است اتفاق بيفتد يعني اين شخص درآينده تبديل به يک شخص مستبد شده و در زندگي شويي‌ به همسرش مدام بايد و نبايد خواهد گفت. متاسفانه در اين حالت شاهد تکرار همان چرخه غلط هستيم.



يادمان باشد فرزند شما از همان لحظه‌اي که به دنيا آمد يک انسان است و داراي شان انساني است و والدين حق ندارند شان انساني فرزندشان را زير پا بگذارند. وقتي شان انساني فرزندمان را بپذيريم ديگر به خودمان اجازه نمي‌دهيم که با فرزندمان تحقيرآميز صحبت کنيم.



بنابراين بايد دو اصل را در نظر بگيريم. اول اينکه فرزند ما قرار نيست از همان ابتدا کامل باشد و مساله مهم ديگر اين است که او به عنوان يک انسان شان انساني دارد. وقتي به اين 2 اصل اعتقاد داشته باشيم در هنگام انتقاد و سرزنش ديگران در مورد رفتار فرزندمان ديگر آنقدر ناراحت و عصبي نمي‌شويم و به اصطلاح عاميانه به ما بر نمي‌خورد. فرزند ما در حال طي کردن دوره رشد خود است و تمام اين رفتارها طبيعي است.



حتي وقتي موضوع شان انساني وسط مي‌آيد من ترجيح مي‌دهم که به جاي واژه «تربيت» از واژه «آموزش» استفاده کنم.

بهترين راهکار براي جلوگيري از دخالت ديگران چيست؟
همانطور که بارها تاکيد کرده‌ايم قبل از آموزش فرزندان اين پدر و مادر هستند که بايد آموزش‌هاي لازم را در اين زمينه ببينند. به عبارتي تا شما يک فرد بزرگسال نباشيد از عهده آموزش فرزندتان بر نمي‌آييد. يعني اگر والدين هنوز کودکي هستند که دنبال تاييد ديگران هستند نمي‌توانند به خوبي فرزندشان را تحت آموزش درست قرار دهند.



اما يادمان باشد ما قرار نيست به عزيزانمان توهين يا بدرفتاري کنيم بلکه قرار است به بهترين شکل ممکن به آنها بگوييم که حريم آموزشي شما و فرزندتان را رعايت کرده و به آن احترام بگذارند. اگر دخالت ديگران در تربيت فرزندمان همچنان ادامه داشت و تکرار شد در نهايت بايد حريم خود را به روي ديگران ببنديم و مانع آسيب فرزندمان شويم. ما نمي‌توانيم تنها به خاطر اينکه ديگران از ما دلخور و آزرده نشوند اجازه دهيم در امر آموزشي فرزندانمان دخالت کنند.



اگر شخصي از اقوام نزديک مانند دايي، خاله، عمه يا حتي مادربزرگ و پدربزرگ در امر آموزش فرزندمان اظهارنظر و يا دخالت کردند ابتدا از آنها به خاطر علاقه و اهميتي که به فرزندتان مي‌دهيد تشکر کنيد. سپس به او بگوييد که روش آموزشي شما براي فرزندتان متفاوت و مختص خودتان است. تصور نکنيد با اينکار به آن شخص توهين و يا بي احترامي کرده‌ايد چون شما جمله زشتي به زبان نياورده‌ايد بنابراين حتي اگر اين خواهش در مقابل فرزند هم صورت بگيرد هيچ ايرادي ندارد. حتي فرزندتان نيز با مشاهده اين اتفاق ياد مي‌گيرد که اگر کسي وارد حريم شخصي او شد نيازي به توهين نيست و قاطعانه مي‌توان برخورد کرد. در اين فضا کودک احساس امنيت مي‌کند.
 
آيا مي‌توان براي حفظ احترام بزرگ‌تر در ظاهر از فرزندمان بخواهيم که حرف کسي را مثلا مادربزرگ يا پدربزرگ را تاييد کند؟
خير به هيچ وجه. گاهي اوقات مواردي پيش مي‌آيد که براي مثال مادر و پدر از فرزندشان مي‌خواهند که در مقابل بزرگ‌تر به اجبار چيزي را تاييد کند تنها به خاطر اينکه حرمت آن شخص زير سوال نرود و حتي ممکن است فرزندشان را نيز براي اين چشم اجباري تحت فشار قرار دهند. با اينکار شما به فرزندتان ياد مي‌دهيد که وقتي کسي شما را مورد آزار و يا تحت فشار قرار داد نمي‌تواني از حق خود دفاع کني. در واقع با همين اتفاق در ظاهر ساده فرزند شما در آينده قدرت «نه»گفتن را هم نخواهد داشت و به ديگران اجازه مي‌دهد که به راحتي حق و حقوق او را پايمال کنند.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

http://goolnoor.rozblog.com/ صفحه ی رسمی آپدیت پنل های بیان شرکت داروسازي مرک کارآفريني و آنلاين مارکتينگ -ژاژخا- Misty test پول خنده شادی oilingmac babakdj