به نظر شما انتظار داشتن يک کودک بدون رفتار اشتباه درست است يا غلط؟
بعد از تولد فرزند ما با او در يک مسير مشترک قرار ميگيريم؛ مسيري که در يک دوره هجده يا نوزده ساله او را در راهي درست هدايت کرده و به عنوان يک فرد بزرگسال و توانمند براي وارد شدن در محيط بزرگتر يعني جامعه آمادهاش ميکنيم.
خيلي اوقات والدين به خاطر رفتاري که فرزندشان در جمع از او سر ميزند شرمنده هستند و ترس اين را دارند که ديگران در مورد آنها و فرزندشان چه قضاوتي ميکنند. زيرا والدين از اين واهمه دارند که ديگران فکر کنند آنها در مورد تربيت فرزندان کوتاهي کردهاند و وظايشان را به درستي انجام ندادهاند. در حاليکه براي مثال قرار نيست يک کودک 4 يا 5 ساله در آن سن کم به حد کمال و رشد خود برسد بلکه فرزند شما بناست در طي ساليان سال به رشد و کمال خود برسد. بنابراين طبيعي است در طي اين دوران اشتباهات زيادي از او سر بزند.
اما والدين در روند آموزش فرزند به جايي ميرسند که بيش از هر چيزي بيشتر نگران قضاوت افراد جامعه در مورد خودشان هستند؛ اينکه آنها فرزندشان را خوب آموزش ندادهاند و اهميت اين موضوع برايشان مهمتر از مشکلات احتمالي است که ممکن است براي فرزندشان به وجود بيايد.
در واقع از همينجاست دخالت ديگران در تربيت فرزند شروع ميشود و والدين با داشتن چنين ديدگاهي به ديگران اجازه ميدهند که وارد حريم آموزشي آنها با فرزندشان شوند. متاسفانه در جامعه ما چيزي به عنوان حريم فردي شناخته شده نيست و اين موضوع حتما بايد فرهنگ سازي شود. خصوصا در مورد آموزش فرزندان والدين بايد حريم فردي را در نظر بگيرند زيرا غفلت از اين موضوع باعث اثرات جبران ناپذيري به فرزندانشان ميشود.
دخالت ديگران در تربيت فرزند آيا تاثيري روي فرزندان هم ميگذارد؟
فرض کنيد از فرزندتان رفتاري سر زده که اشتباه است. در اين شرايط به جاي اينکه مادر و پدر مستقيم فرزندشان را سرزنش کنند دايي خانواده، فرزندشان را سرزنش و گاه حتي تنبيه ميکند. هرچند توبيخ و تنبيه در آموزش فرزندان اساسا غلط است، اما وارد شدن دايي در حريم رابطه والدين و فرزند باعث ميشود که فرزند مفهوم حريم شکني را ياد بگيرد.
اما وقتي پدر و مادر اجازه دخالت ديگران در تربيت فرزند و مهمتر از همه دخالت در حريم شخصي خود و فرزندشان را نميدهند با اينکار احساس امنيت نيز در فرزندشان به وجود ميآورند. زيرا والدين براي فرزندشان مرجع قدرت به حساب ميآيند و اگر قرار باشد هرکسي در اين بين در امر آموزش فرزندان دخالت کند و مرجع قدرت کودک شود شرايطي پيش ميآيد که کودک مجبور است در مقابل همه اين افراد بله و چشم بگويد و هرگز نميتواند شخصيت مستقل خود را شکل دهد.
کودکي که در اين شرايط آموزش ميبيند به تدريج شان انساني خود را فراموش ميکند. اين فرزند در آينده وقتي وارد جامعه ميشود و براي مثال با بدرفتاري رئيس خود رو به رو ميشود نحوه برخورد درست را نميداند زيرا در زمان کودکي اين موقعيت را هرگز برايش فراهم نساختيم. در آن زمان هرکسي به خودش اجازه ميداد که راجع به فرزندمان هر نظري دلش خواست بدهد.
به عقيده من حالت ايدهآل آن اين است که اگر پدر و مادر مرتکب خطايي در امر آموزش فرزند شدند و بنا باشد کسي در اين مورد دخالت کند فقط دولت به نمايندگي جامعه اين مسئوليت را بر عهده گيرد زيرا اگر کودک مورد بدرفتاري قرار بگيرد در آينده باعث آسيب به جامعه خواهد شد. بنابراين اثرات منفي دخالت ديگران در تربيت فرزند تنها مربوط به خود او نيست و پيامدهاي بزرگتري دارد.
حساسيت خانوادهها براي رفتار بي نقص بچهها چه پيامدي دارد؟
فرهنگ غلطي که در جامعه ما وجود دارد باور به «اشتباه نکن» است. والدين با بايد و نبايد و کنترل فرزند او را در يک محيطه ايزوله تحت آموزش قرار ميدهند. در اين شرايط وقتي فرزندشان به سن 18 سالگي رسيد و وارد جامعه شد مهارتهايي مانند تصميم گيري و مهارت انتخاب را ندارد زيرا هميشه با بايد و نبايدهايي که خانوادهاش برايش مشخص کرده است زندگي کرده و در نتيجه باز هم به دنبال کسي است که او را تحت کنترل داشته باشد. حالت برعکس آن هم ممکن است اتفاق بيفتد يعني اين شخص درآينده تبديل به يک شخص مستبد شده و در زندگي شويي به همسرش مدام بايد و نبايد خواهد گفت. متاسفانه در اين حالت شاهد تکرار همان چرخه غلط هستيم.
يادمان باشد فرزند شما از همان لحظهاي که به دنيا آمد يک انسان است و داراي شان انساني است و والدين حق ندارند شان انساني فرزندشان را زير پا بگذارند. وقتي شان انساني فرزندمان را بپذيريم ديگر به خودمان اجازه نميدهيم که با فرزندمان تحقيرآميز صحبت کنيم.
بنابراين بايد دو اصل را در نظر بگيريم. اول اينکه فرزند ما قرار نيست از همان ابتدا کامل باشد و مساله مهم ديگر اين است که او به عنوان يک انسان شان انساني دارد. وقتي به اين 2 اصل اعتقاد داشته باشيم در هنگام انتقاد و سرزنش ديگران در مورد رفتار فرزندمان ديگر آنقدر ناراحت و عصبي نميشويم و به اصطلاح عاميانه به ما بر نميخورد. فرزند ما در حال طي کردن دوره رشد خود است و تمام اين رفتارها طبيعي است.
حتي وقتي موضوع شان انساني وسط ميآيد من ترجيح ميدهم که به جاي واژه «تربيت» از واژه «آموزش» استفاده کنم.
بهترين راهکار براي جلوگيري از دخالت ديگران چيست؟
همانطور که بارها تاکيد کردهايم قبل از آموزش فرزندان اين پدر و مادر هستند که بايد آموزشهاي لازم را در اين زمينه ببينند. به عبارتي تا شما يک فرد بزرگسال نباشيد از عهده آموزش فرزندتان بر نميآييد. يعني اگر والدين هنوز کودکي هستند که دنبال تاييد ديگران هستند نميتوانند به خوبي فرزندشان را تحت آموزش درست قرار دهند.
اما يادمان باشد ما قرار نيست به عزيزانمان توهين يا بدرفتاري کنيم بلکه قرار است به بهترين شکل ممکن به آنها بگوييم که حريم آموزشي شما و فرزندتان را رعايت کرده و به آن احترام بگذارند. اگر دخالت ديگران در تربيت فرزندمان همچنان ادامه داشت و تکرار شد در نهايت بايد حريم خود را به روي ديگران ببنديم و مانع آسيب فرزندمان شويم. ما نميتوانيم تنها به خاطر اينکه ديگران از ما دلخور و آزرده نشوند اجازه دهيم در امر آموزشي فرزندانمان دخالت کنند.
اگر شخصي از اقوام نزديک مانند دايي، خاله، عمه يا حتي مادربزرگ و پدربزرگ در امر آموزش فرزندمان اظهارنظر و يا دخالت کردند ابتدا از آنها به خاطر علاقه و اهميتي که به فرزندتان ميدهيد تشکر کنيد. سپس به او بگوييد که روش آموزشي شما براي فرزندتان متفاوت و مختص خودتان است. تصور نکنيد با اينکار به آن شخص توهين و يا بي احترامي کردهايد چون شما جمله زشتي به زبان نياوردهايد بنابراين حتي اگر اين خواهش در مقابل فرزند هم صورت بگيرد هيچ ايرادي ندارد. حتي فرزندتان نيز با مشاهده اين اتفاق ياد ميگيرد که اگر کسي وارد حريم شخصي او شد نيازي به توهين نيست و قاطعانه ميتوان برخورد کرد. در اين فضا کودک احساس امنيت ميکند.
آيا ميتوان براي حفظ احترام بزرگتر در ظاهر از فرزندمان بخواهيم که حرف کسي را مثلا مادربزرگ يا پدربزرگ را تاييد کند؟
خير به هيچ وجه. گاهي اوقات مواردي پيش ميآيد که براي مثال مادر و پدر از فرزندشان ميخواهند که در مقابل بزرگتر به اجبار چيزي را تاييد کند تنها به خاطر اينکه حرمت آن شخص زير سوال نرود و حتي ممکن است فرزندشان را نيز براي اين چشم اجباري تحت فشار قرار دهند. با اينکار شما به فرزندتان ياد ميدهيد که وقتي کسي شما را مورد آزار و يا تحت فشار قرار داد نميتواني از حق خود دفاع کني. در واقع با همين اتفاق در ظاهر ساده فرزند شما در آينده قدرت «نه»گفتن را هم نخواهد داشت و به ديگران اجازه ميدهد که به راحتي حق و حقوق او را پايمال کنند.
اگر شما از يک فرد مبتلا به بيماري آايمر مراقبت ميکنيد بايد بدانيد که مراقبت کردن از يک فرد مبتلا به بيماري آايمر ميتواند بسيار طاقتفرسا باشد، حتي در صورت برخورداري از نيروي جواني و سلامتي کامل مراقبتکننده، اين مراقبت وظيفهاي بسيار دشوار بوده و نياز به زمان و نيروي بسيار دارد.
بنابراين براي تداوم در امر مراقبت، مهم است که با شناخت علائم، فشارهاي عصبي و دانستن راهکارهايي جهت تقليل اين فشارها از خود مراقب کرده، ضربههايي را که در اين مسير بر جسم و عواطف شما وارد ميشود، کاهش دهيد.
يک مراقبتکننده بايد اول از خود مواظبت کند زيرا که او بايد سالم بماند تا بتواند از بيمار خود مراقبتهاي لازم را به عمل بياورد.
فهرست زير شامل علائم شايع فشارهاي عصبي در افراد مراقبتکننده است. لطفاً به اين فهرست توجه کنيد. اگر اين علائم در شما وجود دارد، بهتر است به پزشک متخصص اعصاب و روان مراجعه کرده و براي استفاده از خدمات حمايتي با انجمن آايمر ايران تماس بگيريد.
10 علامت فشار رواني بر فرد مراقبتکننده از بيمار مبتلا به آايمر
1- عدم پذيرش بيماري و اثرات آن بر روي بيمار
«من ميدانم که مادرم بهتر ميشود. حتماً در تشخيص بيماري او اشتباه کردهاند.»
2- خشم نسبت به فرد مبتلا به بيماري و ديگران
«اگر او اين سؤال را دو مرتبه تکرار کند، جيغ ميکشم.»
مراقبت از فردي که آايمر دارد نياز به زمان و نيروي بسيار دارد
3- دوري از جمع
ديگر مايل نيستيد با دوستان خود تماس حاصل کرده و در فعاليتهايي که قبلاً از آنها لذت ميبرديد شرکت کنيد.
«من ديگر مايل نيستم در جمع همسايهها شرکت کنم.»
4- اضطراب براي روبهرو شدن با آينده
«من نگران روزي هستم که ديگر نتوانم از عزيزم نگهداري کنم.»
5- افسردگي
بسياري از اوقات، شما نگران و نااميد و غمگين هستيد.
«من ديگر هيچ چيز برايم مهم نيست.»
6- خستگي مفرط
شما ديگر نيروي لازم براي اتمام کارها را نداريد.
«من ديگر توان هيچ کاري را ندارم.»
7- بيخوابي
نيمه شب بيدار ميشويد، ممکن است کابوس يا خوابهاي آشفته ديده باشيد.
«من بهندرت تا صبح ميخوابم. مرتب گوش ميدهم که نکند پدر از سر جايش بلند شده باشد.»
8- عکسالعملهاي احساسي
با کوچکترين مسئله ناراحت ميشويد و خيلي از اوقات عصبي هستيد.
«وقتي غذايش را نخورد، بياختيار داد زدم.»
9- عدم تمرکز
قادر نيستيد که بر چيزي تمرکز کنيد و براي انجام کارها دچار مشکل ميشويد.
«من قبلاً ميتوانستم جدول حل کنم، حالا اگر شانس بياورم، يک چهارم آن را بتوانم حل کنم.»
10- مشکلات سلامتي
ممکن است چاق يا لاغر شويد، بيشتر مريض شويد (سرماخوردگي، آنفلوآنزا)؛ و يا دچار ناراحتيهاي مزمن شويد (پشتدرد، سردرد، افزايش فشار خون و غيره).
«من از بهار تابهحال يا سرماخوردهام و يا آنفلوآنزا گرفتهام، از دست هيچکدام خلاصي ندارم.
برهمين اساس در صورت وجود هريک از موارد ياد شده به پزشک متخصص مراجعه کرده و نسبت به درمان به موقع خود اقدام کنيد.
منبع: سلامت نيوز
تعبير خواب رنگ سبز
ديدن اين رنگ در خواب نشان ميدهد كه فرد در پي استقلال و عزت نفس بوده و از طريق تلاشهاي شخصي ، به دنبال بالا بردن ارزشهاي خويش است.
رنگ سبز در خواب نشانهي سلامت جسمي و روحي و احساس امنيت است.
رنگ سبز نشانهي اين سات كه فرد علاقهاي به برداشتن گامهاي تازه در جهت رفع مشكل خود ندارد و مدام ديگران را سرزنش ميكند.
تعبير خواب رنگ قرمز
رنگ قرمز در خواب معمولا نماد احساسات ، خشم ، کينه ، حس انتقام ، عصبانيت و يا احساس خطر است .رنگ قرمز معمولا نماد خون است .اين خواب مي تواند نشان دهنده نگراني و استرس شما باشد. شما احساس خطر مي کنيد و يا از کسي عصباني هستيد. معبران هندي اين خواب را به عشق و ازدواج تعبير مي کنند چراکه لباس عروس در کشور هند به رنگ قرمز است .
تعبير خواب رنگ آبي
رنگ آبي در خواب احساس آرامش و صلح ، وابستگي ، هماهنگي با محيط اطراف و فرار از روابط عاشقانه به دليل احساس ناكامي و شكست را نشان ميدهد.
تعبير خواب رنگ ها
تعبير خواب رنگ زرد
رنگ زرد نشان ميدهد فرد در جست و جوي راهي براي رسيدن به آرزوهاي خود است و حس ميكند راهي را كه در پيش گرفته در نهايت او را به سعادتمندي ميرساند.
ديدن رنگ زرد در خواب نشانهي اميدواري ، جست و جوي آرامش و نياز به تغيير و تحول است.
هم چنين اين رنگ نشانهي احساس پوچي ، نا اميدي ، بدبيني ، بدگماني ، و گوشهگيري نيز ميباشد.
تعبير خواب رنگ بنفش
رنگ بنفش در خواب معمولا نشانه عزت نفس ، مهرباني ، دوست داشتن و محبت است .همچنين بنفش سير مي تواند نماد ثروت و قدرت اجتماعي بسيار بالا باشد . ديدن بنفش کم رنگ و چرک مي تواند نماد مشکلات مالي و کمبود اعتماد بنفس باشد.
در کشور هند رنگ بنفش را مرتبط با چاکراي ششم و هفتم مي دانند و اعتقاد دارند بيننده اين خواب مي تواند ارتباط خوبي با افراد برقرار کند و همچنين مي تواند به عنوان يک ناجي، اختلافات بين افراد را حل و فصل کند. اين فرد مانند يک شفابخش معنوي ، مي تواند روح افراد را از کينه خالي کند.
تعبير خواب رنگ صورتي
رنگ صورتي در خواب نشانه عشق و شادي و مهرباني است .اين رنگ ارتباط مستقيمي با احساسات نه دارد.اگر در خواب يک رنگ صورتي بد رنگ و يا کم رنگ ببينيد مي تواند به اين معني باشد که احساسات شما جريحه دار شده است . رنگ صورتي کم رنگ معمولا نشانه مشکلات خانوادگي و مخصوصا نشانه مشکل داشتن با پدر و مادر است .
تعبير خواب رنگ خاكستري
ديدن رنگ خاكستري در خواب نشان ميدهد كه فرد از لحاظ روحي خود را از ديگران دور ميبيند و از آنها فاصله ميگيرد.
رنگ خاكستري بيانگر اين سات كه فرد هيچ ارادهاي از خود نداشته و فقط حضوري فيزيكي در محيطاطراف خود دارد.
ديدن اين رنگ در خواب نشان ميدهد كه فرد نميخواهد هيچ مسئوليتي را بپذيرد و از حضور در موقعيتهاي پر اضطراب ميترسد و نميتواند به تنهايي تصميم بگيريد.
تعبير خواب رنگ سياه
رنگ سياه نشانهي پوچي است ، مرزي كه فراتر از آن چيزي وجود ندارد.
رنگ سياه در خواب معمولا نشاندهندهي عدم هوشياري است و گاهي نشان ميدهد كه فرد به دنبال شناخت اسرار دروني خويش است.
هم چنين رنگ سياه ، حس تنهايي و گوشهگيري و تمايل به برخورد قاطع با شرايط حال را نشان ميدهد.
چرا آموزش صبر به کودکان اهميت دارد؟
صبر فضيلت مهمي براي کودکان و بزرگسالان است. دنياي امروزي بسيار سريع و دست يافتني شده است. به طوري که حتي يک تاخير کوچک نيز ما را ورشکسته مي کند. با بزرگ تر شدن کودکان ما و ورود آن ها به دنياي بزرگسالي وضعيت از اين هم بدتر خواهد شد. در اين شرايط صبر کردن مي تواند بسيار سودمند باشد.
صبر مي تواند به کودکان کمک کند تا در هنگام بروز يک تاخير و ناکامي، آرام باشند. صبر به کودکان ياد مي دهد که اگر چيزي به نفع آن ها نيست، آن را رها کنند. صبر کردن به کودکان مي آموزد که نوبت را رعايت کنند، نوبت خود را به ديگري بدهند و اجتماعي تر و دوست داشتني تر بشوند. صبر همچنين باعث مي شود که کودکان بهتر خود را کنترل کنند. با وجود همه اين مزايا، برخي از والدين ترجيح مي دهند کودکانشان پرخاشگر باشند تا صبور، چرا که آن ها تصور مي کنند، چيزي که جهان امروز بدان نياز دارد، پرخاشگري است نه صبوري.
اما در مقابل، تحقيقات به وضوح نشان داده اند که کودکان صبور، در آينده به دانش آموزاني درخشان در مدرسه و افرادي موفق در اجتماع تبديل مي شوند.
مطالعه انجام شده در زمينه صبر کردن کودکان:
دانشگاه استانفورد چهل سال قبل آزمايشي روي کودکان انجام داد. آنها کودکان را به اتاقي بردند و به آنها مارشمالو دادند و به انها گفتند تصميم با شماست، يا کلوچه رو الان بخوريد يا اگر صبر کنيد بعد از 15 دقيقه کلوچه ديگري به شما جايزه داده خواهد شد. کودکاني که صبر کردند در آينده در تحصيلات دانشگاهي و تمام مراحل ديگر زندگيشان به مقدار چشمگيري موفق تر بودند. صبر را از کودکي به فرزندانمان بياموزيم.
سن مناسب براي آموزش صبر به کودکان:
در 14 ماه اول زندگي بايد خواسته هاي بچه ها بلافاصله انجام شود تا او را به اطمينان و احساس امنيت لازم برساند.
دو سالگي
تا دو سالگي خواسته هاي کودک بايد تا جاي ممکن زود انجام شود. در اين سن کودک را در مواردي ميتوان بين چند ثانيه تا يک دقيقه هم منتظر گذاشت.
دو تا پنج سالگي
بين دو تا پنج سالگي بايد صبر را به کودک آموخت. هر وقت کودک چيزي خواست بايد برآورده کردن خواسته او را کمي به تعويق بياندازيم.
براي مثال بگوييم: اول دستمو بشورم بعد بهت آب بدم. اول به بابا زنگ بزنم بعد بهت بستني بدم. کودکاني که از دو سالگي صبر کردن را مي آموزند و ياد مي گيرند لذت را براي پاداشي بيشتر به تعويق بياندازند در آينده انسان هايي بسيار موفق ترند. البته يک نکته مهم در اين بين وجود دارد و آن اينکه کودک بايد مطمئن باشد که حرف شما حرف است و قول شما قول. به بيان ديگر از پايان دوسالگي بايد پدر و مادر از فرزندشان بخواهند که براي هر کاري صبر کند.
چند ثانيه، چند دقيقه و حتي ساعت و روز. بدين ترتيب کودک متوجه مي شود رنج امروز مبنا نيست و رنج امروز و صبر امروز پاداشي در فردا به همراه دارد. کودک بايد لذت و رنج امروز را با لذت و رنج فردا مرتبط بداند. صبر کردن يا به زباني ديگر، به تاخير انداختن لذت به باور بسياري از دانشمندان کليد موفقيت و خوشبختي کودک در آينده است که از ابتداي 3 تا 6 سالگي فرصت پرورش آن است.
آموزش صبر به کودکان
1- بگذاريد انتظار بکشد
هرچيزي را خواست، بلافاصله به او ندهيد! اجازه بدهيد فرزندتان احساس ناخوشايند انتظار را تجربه کند؛ چون اين يک تغيير بزرگ و مهم است». به فرزندتان کمک کنيد که بيصبري خودش را مديريت کند.
2- از يک زمان سنج استفاده کنيد
بزرگ ترين چالش در آموزش صبر به کودکان اين است که آن ها مفهوم زمان را به خوبي درک نمي کنند. تفاوت بين «الان»، «به زودي» و «بعداً» براي آن ها به معني چند دقيقه است. بنابراين اگر شما به آن ها بگوييد که فلان کار بعداً انجام خواهد شد، آن ها سوال پرسيدن درباره آن موضوع را چند دقيقه ديگر شروع مي کنند. راهي که به آن ها احساس بهتري نسبت به کنترل زمان بدهد، دادن يک زمان سنج (ديجيتال يا ساعت شني، بسته به سنشان) است. به آن ها اجازه دهيد که به کمک يک زمان سنج بدانند که به طور دقيق چه مدت بايد منتظر باشند. تماشاي يک زمان سنج ديجيتال و يا يک ساعت شني يک راه عالي براي سپري شدن زمان طولاني مي باشد.
3- به قول هايتان عمل کنيد
اگر به کودکتان قول داده ايد که پس از آشپزي با وي نقاشي مي کشيد، به قولتان عمل کنيد. کودکتان نياز دارد، بفهمد که اگر صبورانه منتظر باشد، وعده گفته شده، انجام خواهد شد. اگر شما زير قولتان بزنيد، دفعه بعدي که از کودکتان بخواهيد صبر کند، او نمي فهمد که پس از انتظارش چه اتفاقي خواهد افتاد.
4- کودکتان را در اموري که نياز به صبر دارد، مشارکت بدهيد
کودکان را به کارهايي که فورا نتيجه نميدهند و زمان ميبرند تا به ثمر برسند، تشويق کنيد. مثلا از او بخواهيد با لگوهايش يک سازهي متفاوت و کمي پيچيدهتر بسازد، برايش پازل بخريد و از او بخواهيد همراه شما بذر گل بکارد و از آن مراقبت کند تا سبز شود. مطمئن شويد که کودک مدام با انواع گجتها و بازيهاي کامپيوتري که فقط با فشار يک دکمه جواب ميگيرد، سرگرم نيست!
5- حواسشان را منحرف کنيد
به کودکان آموزش دهيد که چگونه به وسيله منحرف کردن حواسشان به چيزهاي ديگر، براي مثال: گوش کردن به موسيقي، تماشاي عبور و مرور مردم، تماشاي تلويزيون در اتاق انتظار، صحبت با کودکان هم سن و سال و . مي توانند انتظار را جذاب کنند.
6- به کودکتان دربارهي احساساتش بگوييد
کودک نوپا وقتي منتظر ميماند، نميتواند احساس سرخوردگي و يأس خود را بيان کند! اما شما ميتوانيد براي احساسات مختلف او اسمي بگذاريد و کمکش کنيد آنها را به زبان بياورد. از طرفي وقتي موفق شد براي چيزي صبر کند، تشويقش کنيد. اگر کودک پيشدبستاني شما توانست در برابر چيزي صبوري به خرج دهد، به او بگوييد: «ميدونم که انتظار کار خيلي سختيه اما تو از پسش براومدي و اين خيلي خوبه. تو صبر کردي». نظر دکتر بروکس در اين مورد اين است که اگر شما براي صبر فرزندتان ارزش قائل شويد، او ترغيب ميشود بيشتر تلاش کند و به اندازهي کافي صبر کند تا به نتيجه برسد.
گردآوري: بخش کودکان بيتوته
niniban.com
ooma.org
درباره این سایت